نشاط و شادابي در مدرسه باعث رشد و تکامل همه ابعاد وجودي يک دانشآموز در بعد جسماني، شناختي، عاطفي، اخلاقي و معنوي ميشود. چنانچه يک بعد از اين ابعاد دچار صدمه شود، يا مورد غفلت قرار گيرد، دانشآموز به تواناييها و شايستگيهاي کامل دست نخواهد يافت.
اين دنيا خيلي کوچيکتر از اونه که فکرشو ميکنيم يک ذره مهربان باشيم و همديگر را ردرک کنيم.
دل کسي رو نشيم تو هرجايي باهرکسي هستيم خوش بگذرانيم باعث خوشحالي کسي بشويم ن دليل ناراحتي
شايد اين لحظه اي که کنار کسي هستيم ديگر تکرار نشود
شايد فراموش نشود روزاي خوب روزاي بد آدماي خوب آدماي بد
چقد خوبه که دلي رو شاد کنيم چقد خوبه وقتي کسي بهمون فکر ميکنه بگه کاش اون لحظه ها دوباره تجربه بشه ن اينکه بگه خدا اون روزو ببره ونياره
کاش مي شد خنده را تدريس کرد
کارگاه خوشدلي تاًسيس کرد
کاش مي شد عشق را تعليم داد
نااميدان را اميد و بيم داد
شاد بود و شادماني را ستود
با نشاط ديگران ، دلشاد بود
کاش مي شد دشمني را سر بريد
دوستي را مثل شربت سر کشيد
دشمن بي رحمي و اجحاف بود
دوستدار نيکي و انصاف بود
کاش مي شد پشت پا زد بر غرور
دور شد از خود پسندي، دور دور
با صفا و يکدل و آزاده بود
مثل شبنم بي ريا و ساده بود
از دو رنگي و ريا پرهيز کرد
کينه را در سينه حلق آويز کرد
کاش مي شد ساده و آزاد زيست
در جهاني خرم و آباد زيست
اعتياد و فقر را نابود کرد
دودمان بي کسي را دود کرد.
1- داشتن جهان بيني صحيح
جهان بيني صحيح به زندگي انسان معنا و مفهوم مي بخشد و فلسفه حيات و هستي را تبيين مي نمايد. بدون جهان بيني صحيح، انسان احساس پوچي و بيهودگي مي نمايد و چنين احساسي، زندگي را رنج آور مي سازد. رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم خطاب به ابوذر مي فرمايد: - شادي تو در آن است که قوي ترين مردم باشي؛ پس بر خدا توکل کن. - شادي تو در آن است که عزيزترين مردم باشي؛ پس از خدا بترس. - شادي تو در آن است که غني ترين مردم باشي؛ پس نسبت به آنچه در دست قدرت خداست مطمئن تر باش تا به آنچه در دست خودت است.
استاد مطهري (ره) مي فرمايد: عمر خيام شادي را در سايه عواملي چون مي و ميخانه مي داند، ولي مولوي سراسر وجود انسان را نشاط و لذت مي داند و مي گويد:
اي همه دريا، چه خواهي کرد، نم
اي همه هستي چه مي جويي عدم
تو خوشي و خوب و کانِ سرخوشي
تو چرا خود منت باده کشي
2- قناعت
قانع بودن و قناعت کردن، يکي از زمينه هاي آرامش و شادابي است. لقمان به فرزندش فرمود: اقنَع بِما قَسَمَ اللّه لک يصف عيشک و لا تنظر الي ما عند غيرک
به آنچه خدا قسمتت کرده، قانع باش تا زندگي ات شاد و با صفا شود و به مال و ثروت ديگران توجه مکن. البته قناعت غير از تنبلي است و منافاتي با تلاش ندارد. انسان بايد تلاش کند اما همراه با قناعت نه حرص.
3- محبوبيت، مقبوليت، موفقيت
خانم اليزابت هارلوک، روان شناس معاصر، سه «ميم» را عوامل اصلي شادي مي داند: محبوبيت، مقبوليت و موفقيت. بايد براي نشاط و شادابي عوامل فوق را کسب کرد.
4- استفاده از امور شادي آفرين
استفاده از امور شادي آفرين در زمان مناسب و با رعايت حدود لازم، براي تجديد نشاط و کاستن از يکنواختي زندگاني، از اصول اساسي بهداشت روان است. البته براي شاد بودن بايد از ابزار مشروع استفاده کرد؛ زيرا ابزار نامشروع را نمي توان وسيله اي فرح بخش و شادي آفرين دانست.
حضرت علي عليه السلام فرمود: در لذتي که موجب پشيماني شود و شهوتي که درد و اندوه را در پي داشته باشد، خيري نيست.
5- خوش بيني
خوش بيني، يکي از عوامل آرام بخش و زمينه ساز شادي هاست؛ همان گونه که بدبيني و پندار بد درباره محيط و اطرافيان و جامعه، هر شيريني را تلخ جلوه مي دهد، وقتي آدمي در برابر جهان و رويدادهاي آن توجيهي نداشته باشد، خود را در مقابل رخدادها مات و مبهوت مي بيند. چنين کسي با بروز حادثه اي ناگوار، خود را مي بازد و از زندگي دل سرد مي شود. اگر وي به محيط پيرامون خود و مجموعه هستي، با ديد حکمت و عدالت بنگرد و هر چيزي را به جاي خويش نيکو بداند، در درون خويش آرامش و اطمينان خاصي احساس مي کند که زمينه ساز شادي است. اين ارمغان عظيم در سايه ايمان و اعتقاد توحيدي حاصل مي گردد.
لحظه به لحظه ي زندگي را بايد دوست داشت با تمام سختي ها ، نامهرباني ها و ترديد ها !
هرچيزي در زمان خودش زيباست ، تو نميتواني چيزي را که متعلق به زمان ديگري ست دوست داشته باشي ، لذت ببري و طعم شيرينش را مزه مزه کني !
وقتي چيزي يا کسي را از دست مي دهيم آنچنان غرق در تشويش مي شويم که از ياد ميريم درحال از دست دادن چيزهاي بزرگ تري هم هستيم !
زمان از دست رفته هيچگاه بازنخواهد گشت ، هرچيزي به جاي خودش و در زمان خودش ميدرخشد حتي اگر بهترين ها را در زماني دگر داشته باشي بازهم جايگزيني براي روزهاي ازدست رفته نميشود ! بايد همان دقايقي را دوست داشت که زندگي ميکني ميگريي ميخندي و ميجنگي . . .
معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظيم و برقرار مي سازد . چنانچه قرار باشد که روح دانش آموزپرورش و رشد يابد بايد اين روند از روح معلم آغاز گردد. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد ،شانس ناچيزي براي تقويت و مراقبت از روح دانش آموزان وجود خواهد داشت .معلماني که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمي توانند ارائه نمايند ،آنان از لحاظ انتقال فکر با دانش آموزان هماهنگ نيستند و جهت پا سخگويي به نيازهاي دانش آموزان آمادگي ندارند.هر معلم بايد با توجه به هر گونه نقص در درک و دريافت دانش آموز نه بعنوان نقصي در تدريس خود توجه نمايد و تلاشي کند تا در خود توانايي کشف روشهاي جديد را به وجود آورد.معلم بايد اين امکان را داشته باشد تا بهترين روش ممکنه را انتخاب کند.توانايي در کشف روشهاي جديد،عدم وابستگي کورکورانه به يک روش و رد کردن ساير روشها را ،مدنظر قرار دهد.اگردانش آموزان آگاه شوند که چه بايد بخوانند ؟چرا بايد بخوانند؟اين درسي که ميخوانند چه منفعتي در آينده نزديک و آينده دور براي آنها دارد؟مورد کاربرد اين درس در جامعه کجاست؟وچگونه مورد استفاده واقع مي شود؟اهداف براي شان روشن ميگردد.باکسب اين اطلاعات است که دانش آموز رغبت پيدا مي نما يد و درس براي او جالب و دلپذير مي شود.هردرسي در ميان درسها از اهميت ويژه اي برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاه گرددآن درس برايش معني دارتر مي شود.
ما به اشتباه اينگونه ميانديشيم:
- درسم تمام شود راحت شوم
- غذايم را بپزم راحت شوم
- اتاقم را تميز کنم راحت شوم
- بالاخره رسيدم، راحت شدم
- اوه چه پروژهاي، تمام شود راحت شوم
تمام شود که چه شود؟
مادامي که زنده هستيم و زندگي ميکنيم هيچ فعاليتي تمام شدني نيست بلکه آغاز فعاليتي ديگر است.
پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاري لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک ربات فقط به انجام دادن بپردازيم به تمام شدن و فارغ شدن.
لذت باعث قدرتمند شدن ميشود و به طرز باور نکردني باعث بالا رفتن اعتماد به نفس ميگردد.
توانايي لذت بردن، يک مهارت و يکي از اهداف مهم زندگي است.
ديگر چيزي به امتحانات نوبت اول نمانده است
بياييد با پشتکار و اراده وحال خوب تواين مرحله از زندگي هم سرافراز و موفق شويم
ويکي از چيزهايي که باعث ميشه مدرسه اي شاد داشته باشيم همين موفق شدن هاست
پس تمام تلاش خود راکنيم تا فضايي شاد وعلمي درمدرسه داشته باشيم.
ز دبير کوري سوالي داشتم
که چرا بااين وضع
زندگي را دوست ميداري؟
پاسخم داد چرا مي پرسي؟
پاسخش دادم ازين زندگي
دل سردم چرا ميخندي؟
گفتا به دلت ميخندم
که خوشي را تا خوشي داري و باز دلگيري
گفتم تو چطور غرق تاريکي و باز خوشحالي؟
گفتا که در اين تاريکي دلي پر نور دارم
گفتم چه دلي بااين وضع؟
گفتا تو چرا در نوري و مينالي؟
گفتم ناليدن من ز حسابه زندگيست
گفتا چه حسابي؟
گفتم فرق بين منو توست
گفتا که ندارم فرقي؟
گفتم حس نابينايي را
در خودت فرق نميداني؟
گفتا که ندارم چشمي
ولي مي بينم زندگي
ھم به خوشي مي بينم
نداشتم جوابي ز جوابش بدھم
سکوتم را شکستو با لبي خندان گفت
زندگي ديدن نيست
زندگي غم ھا نيست
زندگي شاد بودن ھم، نيست
زندگي يک حس است
زندگي را حس کن
حس کن تا بداني داري
تابداني زندگي را داري
زندگي را حس کن
آنچه داري را ببين ت
و خوشي را تا خوشي داري، ولي نابينايي.
براي خنديدن وقت بگذاريد زيرا موسيقي قلب شماست
براي گريه کردن وقت بگذاريد زيرا نشانه يک قلب بزرگ است
براي خواندن وقت بگذاريد زيرا منبع کسب دانش است
براي روياپردازي وقت بگذاريد زيرا سرچشمه شادي است
براي فکر کردن وقت بگذاريد زيرا کليد موفقيت است
براي کودکانه بازي کردن وقت بگذاريد زيرا يادآور شادابي دوران کودکي است
براي گوش کردن وقت بگذاريد زيرا نيروي هوش است
براي زندگي کردن وقت بگذاريد زيرا زمان به سرعت ميگذرد و هرگز باز نميگردد
مأموريت ما در زندگي بدون مشکل زيستن نيست، با انگيزه زيستن است.
پاييز نفس نفس ميزند
پشت پنجره ايستاده ام
و بي خيال چاي مي نوشم
پاييز هق هق ميکند
چشم ميبندم وفال حافظ ميگيرم
پاييز نارنجي تر از هميشه
نگاهش رنگ التماس ميدهد
.براي يک دقيقه بيشتر ماندن دست به دامان يلدا شده
و من به زمستان فکر ميکنم و لذت برف هايش …
عصري که ما در آن زندگي مي کنيم به کلي متفاوت از زمان هاي گذشته است پديده هاي جديد متنوع و به هم پيچيده آنچنان فراوان و نو به نو شده اند که دانايي ها، توانايي ها و امکانات را اجتناب ناپذير مي کند. البته اين دانستني ها و مهارت ها بايد قادر باشند امنيت رواني و احساس زيبايي دوستي را در مواجهه با مشکلات زندگي تضمين کند. در روند استفاده از امکانات در راه مقابله منطقي و فراگير مسايل دنياي جديد به خصوص نگرش هاي جوانان بايد از اصول بهداشت رواني استفاده نمود، چرا که نوجوانان ما نيازمند فضاي شاد براي شاداب زيستن هستند. در شرايطي که اکثر منازل در مناطق شهري تبديل به آپارتمان هاي کوچک و تاريک و به دور از فضاهاي بازي و حرکتي براي کودکان است حداقل کاري که مي توان در تامين بهداشت جسمي و روحي آنان داشته باشيم ايجاد فضاي مفرح و شادي بخش در مدرسه است چرا که دانش آموزان چندين ساعت از روز را در مدرسه مي گذرانند و اگر فضاسازي مناسبي در مدارس انجام شود مسلما به شاد زيستن فرزندان خود کمک بسيار مهمي خواهيم کرد.
با توجه به اينکه جامعه ي فردا را فرزندان امروز ما اداره خواهند کرد.اگر خوب تعليم بيابند و خدايي تربيت شوند جامعه نيز شاداب ومنظم و خوشبخت و سالم خواهدبود.درغير اين صورت هيچ اميدي نمي توانيم داشته باشيم .با اين حال شکي نيست که در امر به سازي ميهن اسلامي مان بايد پيش از هرچيز و بيش از همه چيز به مسئله آموزش و پرورش و تعليم و تربيت اهميت بدهيم.
براى اين که سلامت جسمانى و روانى کودکان، دانش آموزان، اطرافيان و خودمان حفظ شود، بايد سعى کنيم با شناسايى عوامل مؤثر بر شادى، موجبات تقويت عوامل مثبت و تقليل عوامل منفى مؤثر بر شادى را فراهم کنيم.
از آن جا که شادى بزرگ ترها عامل مؤثر در شادى و نشاط کودکان است و اوليا و مربيان غمگين نمى توانند فرزندان و دانش آموزانى شاد تربيت کنند، از اين رو با ارائه نظام اعتقادى درست براى دستيابى به شادى، مى توان به افزايش شادى در ميان افراد جامعه کمک کرد. به اين ترتيب مردم مى توانند تغييرى مثبت در زندگى خود به وجود آورند، احساس پيشرفت و لذت در زندگى داشته باشند و به شادى و مسرت دائمى دست يابند و فقط در اين صورت است که مى توانند شادى و مسرت را در وجود کودکانشان نيز پرورش دهند.
لذا سيراب نشدن فرزندان از محبت و عاطفه کافي، عدم تعادل روحي و رواني را بهدنبال دارد، نا آشنايي خانوادهها به روشهاي مؤثر تعليم و تربيت را ميتوان با آموزش احساس مسؤوليت در برابر خود، خانواده، واقع بيني توام با نگرش مثبت، تقويت روحيه همکاري و کار گروهي، آموزش مهارتهاي زندگي، تقويت مهارت ادراکي، و. به کمک کليه دستاندرکاران محيط آموزش تا حدود زيادي حل کرد تا نهايتا محيطي شاداب، سازنده، قانونمند ايجاد شود و نتيجتا فرزنداني مفيد، هدفمند و کاربردي به بار آيد.
دانشآموزان مهمترين رکن نظام آموزش و پرورش هر کشوري محسوب ميشوند.
عواملي که ميتواند اين سرمايه ملي را براي رشد بهينه و کيفي آماده سازد، مهارتهاي رفتاري است که در محيط آموخته ميشود نه فقط محفوظات علمي.
مدارس تامينکننده نيروي کيفي جامعهاند و نه فقط تامينکننده کميتي از خيل عظيم نيروي انساني که بهعنوان تحصيل کرده روانه جامعه ميشوند. پس شناسايي و ايجاد زمينه براي رشد خصايل ممتاز بشري، اولين دغدغه دست اندرکاران تعليم و تربيت در کليه فعاليتهاي علمي يا فرهنگي است که بايد با تمام وجود خود را وقف ايفاي اين وظيفه سنگين کنند.
نشاط و شادابي در مدرسه باعث رشد و تکامل همه ابعاد وجودي يک دانشآموز در بعد جسماني، شناختي، عاطفي، اخلاقي و معنوي ميشود. چنانچه يک بعد از اين ابعاد دچار صدمه شود و يا مورد غفلت و فراموشي قرار گيرد، دانشآموز به تواناييها و شايستگيهاي کامل دست نخواهد يافت.
اين وظيفه مسئولين تعليم و تربيت است که شرايطي را فراهم آورند تا تمام نيازهاي او تامين شود.
شاد زيستن براي کودک به همان اندازه مهم است که تغديه خوب، محبت کردن و حفاظت از او اهميت دارد، زيرا سلامت روحي و رواني و فيزيکي و جسماني او را تامين ميکند.
نرخ شادي و خنده در مدارس ما بسيار پايين است. ميزان شيوع خنده و توسعه فضاي فرح بخش در آموزشگاهها مورد بيمهري قرار گرفته است.
در جامعه و مدرسه فاقد شادي، سخنگفتن از شادي قدري مشکل خواهد بود. يکي از مشکلات هر جامعه غفلت از شادي و نشاط و در نتيجه افزايش بيماريهاي مختلف رواني از قبيل اضطراب و افسردگي است. با شادي و نشاط زندگي معنا پيدا ميکند و در پرتو آن دانشآموزان خصوصاً در دوران نوجواني و جواني ميتوانند خود را ساخته و قلههاي سلوک و پلههاي ترقي را چالاکانه بپيمايند. جامعه زنده و پويا جامعهاي است که عناصر شاديآفرين در آن فراوان باشد.
در گذشته بهنظر ميرسيد که وظيفه آموزش و پرورش توليد عدهاي فارغ التحصيل است که فقط بتوانند امرار معاش کنند اما چنين مينمايد که در قرن جديد نظامهاي آموزش و پرورش اين مرحله را پشت سر گذاشته و سرلوحه تعليم و تربيت در يک جمله خلاصه شده است؛ « شوق زندگي کردن را به دانشآموزان بياموزيم». پس بايد معتقد باشيم که درحقيقت رشد پايدار ما در گرو شادي پايدار است.
درباره این سایت