پاييز نفس نفس ميزند
پشت پنجره ايستاده ام
و بي خيال چاي مي نوشم
پاييز هق هق ميکند
چشم ميبندم وفال حافظ ميگيرم
پاييز نارنجي تر از هميشه
نگاهش رنگ التماس ميدهد
.براي يک دقيقه بيشتر ماندن دست به دامان يلدا شده
و من به زمستان فکر ميکنم و لذت برف هايش …
درباره این سایت